اولین پارک رفتن پسرک با بابایی اش
امروز عصری بابایی اومده میگه پسرم رو حاضر کن ببرمش پارک !!!!!!!!!!!!!!!!بعدم بریم نون بخریم
میگم بذار منم حاضر شم باهم بریم ک تنها نباشین...
بابایی میگه: نخیرم جمع مردونه است شما بشین درست رو بخون
آخ ک من قربون مردای خونه ام
خلاصه که حاضرت کردم و گذاشتمت توی کریر و دادمت دست بابا
حدود یه ساعتی رفته بودین اما واقعا دلم برات تنگ شده بود و دوست داشتم زود برگردین
هیچی هم درس نخوندم فردا هم ی امتحان سخت دارم
مامانی چقد خونه بدون تو سوت و کوره چشم و چراغ خونه ام
و این اولین باری بود ک من تو خونه بودم و شما نبودی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی