خرید جدید
سلام عزیز دلم
خوبی نفس مامان؟م یدونم این روزا به تو هم داره ظلم میشه...
ی روز با اجی ام رفته بودم بازار و این مغازه به اون مغازه به تفریح
کاری ک بابایی اصلا خوشش نمیاد و میگه بنده خدا مغازه دارها رو اذیت نکن وهر جا واقعا قصد خرید داری برو و بخر و بیا بیرون
ولی مگه میشه ندیده و نپرسیده خرید کرد!!؟؟ تو مث بابایی نشی ها
خلاصه داشتم می گفتم...
ی ست کالسکه و کریر دیدم و هنوز در فکر این بودم ک بخرمش یا نه که اجی ام میره خونه و ب مامانم میگه ما بریم اونا رو بخریم
اخه گهواره رو هم می خواستن اونا بخرن ک ما زودتر خریدیمش...
خلاصه فردا عصری بابای مهربونم میاد منو از خواب بیدار می کنه که پاشو بریم بازار برات اونا رو بخرم
حالا هی من میگم نمی خواد کالسه دیگه خودم می تونم راه برم کسی قبول نمیکنه
خلاصه ک با بابایی ام رفتیم و برات خریدن اونارو ...
دستشون درد نکنه...
ایشالا سر فرصت عکسش رو می ذارم عزیز دلم