امیرعلی جونمامیرعلی جونم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
باهم بودنمونباهم بودنمون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
حانیه جونمحانیه جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

عمارت با شکوه عشق را پسرم ساخت

کودک غزه...

1393/5/12 0:28
نویسنده : مامان جوجه ها
675 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم

پسرک ناز و شیرینم...امیدوارم وقتی تو داری این متن رو میخونی هیچ اثری از اسرائیل جنایتکار در دنیا نمونده باشه و مردم مظلوم و بی دفاع غزه در صلح و آرامش زندگی کنند...

راستش الان یه هفته ای شده که هر شب راس ساعت 20:30  کار من شده دیدن کوکان مظلوم و مادران داغدار غزه و گریه کردن واسشون... واسه مظلومیتشون...گریه

دیشب ی کودک ده ماهه رو نشون داد و پدری که تند تند جسم بی جان کودکش رو می بوسید...گریه

اینقدر گریه ام گرفته که نتونستم خودم رو کنترل کنم و رفتم تو اتاق که شما منو نبینی...بوس

دیشب هم کوچکترین شهید اون روز غزه رو نشون داد که یه کودک هفت روزه بود !!!!گریهگریهگریه

تا صبح نخوابیدم و مدام چهره اون مادر و فرزند جلو چشمم بود...گریه

 

خدایا بس نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

کاش کاری از دستمون بر می اومد...غمگیندلشکسته

خدایا کشور و رهبر مارو در پناه خودت و توجهات خاص امام زمان از جمیع بلیات محفوظ بدار....آمین...

خدا آرامش و صلح و سلامتی رو به فلسطین برگردون...

باعث و بانی این جنایات رو محو کن از روی زمین...

 

 

شما الان سه ماه و بیست روزت هست...

وقتی می برمت جلوی اینه با دقت و خیلی ناز به مامانی و نی نی توی آینه نگاه می کنی و اگه من با خودت که بغلمی حرف بزنم و بوست کنم شما از تو آینه می بینی و فک میکنی یکی دیگه است و بغض می کنی و گریه می کنی آقای حسود منبوس

اما اگه من با پسر خوشکل تو آینه حرف بزنم اون آقا شیطونه جوابم رو با خنده و دلبری میدهمحبت

و شما هم با دقت من و اون پسرک رو نگاه می کنیسکوتبغلبوس

 

 

پسندها (4)

نظرات (11)

مهزاد مامان عرفان
12 مرداد 93 0:48
سلام عزيزم ممنونم از پستي كه گذاشتي واقعا بجا بود. عزيزم ما هم دعا ميكنيم ظلمهاي اسرائيل پايان يابد. در ضمن ميز خيلي قشنگي درست كردي.نمي خواهي بهمون بگي چطوري درست كردي ماماني؟
الهه مامان سلما
12 مرداد 93 6:50
خدا نابودشون کنه، این یهودیای آدم خوارو...اللهم عجل لولیک الفرج ماشالا چه زود بزرگ شدی پسملی...مامانی عکساشو بذار ببینیم جوجو رو...
سپیده
12 مرداد 93 8:36
خدایا واقعا این همه خونریزی بس نیست؟ پس کی می یاد؟ همه شیعیان ما دارن از بین می رن. پس کی می یاد؟
سپیده
12 مرداد 93 8:37
خانمی این میز رو بنام وبلاگت ثبت می کنم.
مامانی غزل جون
12 مرداد 93 9:03
سلام عزیزم ممنونم از توضیحاتت من عاشق کارهای هنری و دست سازم واسه همین از میزی که درست کرده بودی خوشم اومده بود و تو اینترنت گشتم و اموزش کامل و تصویری و پیدا کردم و اشالله سر فرصت بتونم درستش کنم ممنونم ازت از کوچولوت هم عکس های بیشتری بزار برامون
مامان خانمی
13 مرداد 93 10:20
از وقتی که مادر شدم تازه میتونم درک کنم مادرای مظلوم بچه های غزه رو که چه داغی رو سینه شون حک میشه منم هروقت اون تصاویر رو میبینم گریه ام میگیره اونموقع آقای همسری بهم میگه تو نگاه نکن دیگه
mahtab
13 مرداد 93 15:05
سلام ابتکار اون میز عالی بود راستی اگر بچه سنگین بره روش خطر نداره؟
مامان آویسا
13 مرداد 93 18:39
خدا خودش نگهدار همه مظلومين باشه پس يه پسر كوچولوي حسود داريم كه مامانشو فقط براي خودش مي خواد
مامان مرجان
18 مرداد 93 12:17
خدا از رو زمین ورشون داره همه باید دعا کنن برای ظهور کم کم داری به واکسن 4 ماهگی نزدیک میشی مامان امیرعلی جون ایشالا این خان رو پسرت با سلامتی پشت سر بزاره میز اقا کوچولوت خیلی قشنگه دست مامان هنرمندش درد نکنه
الهه مامان سلما
20 مرداد 93 1:44
خصوصی داری عزیزم
مامان جونم(سوگند من)
22 مرداد 93 0:55
سلام خانمی چه میزی خوشگلی ساختی یک پا هنرمندی شما پسملمون بزرگ شده اقا شده اره مامانش راستی رمز پستانون عوض شده براتون میزارم اگه شما هم دوست داشتی رمز بدیدبه ما