امیرعلی جونمامیرعلی جونم، تا این لحظه: 10 سال و 23 روز سن داره
باهم بودنمونباهم بودنمون، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره
حانیه جونمحانیه جونم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

عمارت با شکوه عشق را پسرم ساخت

سه ماهگی + عکس

1393/4/23 0:42
نویسنده : مامان جوجه ها
679 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم دلم

سه ماهیگیت مبارک پسرک نازنینم

ایشالا سه سالگی و سی سالگیت گلم

الان شما و بابایی خوابی و من از شوق نوشتن واسه شما خوابم نمی بره...

اینروزا خیلی شیرین تر شدی عشق من...

حس می کنم داری لثه سفت میکنی چون مرتب دستت رو می بری سمت دهنت و محکم فشارش میدی به لثه هاتمحبت

ی ذره هم خطرناک شدی و می ترسم تنهات بذارم چون برمی گردی و به شکم می افتی و توانش رو هنوز نداری که سر و سینه ات رو بدی بالا ...

الهی فدات بشم که تلاشت رو می کنی که خودت رو بگیری بالا ...ایشالا به زودی موفق بشی

سه ماهی که گذشت خیلی خوب بود

پر بود از شیرینی و لذت

البته از حق نباید گذشت...

در کنارش پر بود از استرس...

از خستگی...

از بی خوابی...

چقدر سنگینه حس مادر بودن و چقدر شیرین!

مادر بودن یعنی سراسر گذشت...

یعنی اگه شما گریه کنی و یکی باید غذا بخوره و یکی شمارو نگه داره اونی که غذا نیمخوره مادره...

اونی که شبا نمیخوابه مادره...

اونی که از برنامه های مورد علاقه اش می گذره مادره!

اونی که ساعت 11 صبحانه میخوره و 5عصر هم ناهار مادره!!!

حتی اگه مثل شما بهترین و مهربون ترین و با گذشت ترین بابای دنیا رو هم داشته باشه که همیشه حامی اون مادر بوده...محبت

خدایا حافظش باش

همیشه از خدا می خوام کمکم کنه بتونم بهترین مادر دنیا باشم برات

بتونم بهترین شکل تربیتت کنم و بشی یه پسر نمونه...آرام

این روزا عموهات شمارو به فامیل من صدا می کنن! چون معتقدن خیلی شبیه دایی امیرحسین شدیزیبابوس

 

عکسا هم در ادامه ادامه مطلب...

 

این هم یه گوشه ای از این سه ماه گذشته به روایت تصویرعینک

اینجا وقتی هست که از صب من و شما و مامانی میشینیم دور هم و با پسری نازنین بازی می کنیم و یه ساعت مونده به اومدن شوهرامون ............

میدمت دست مامانم و میرم که غذا درست کنم و وقتی میام با این صحنه مواجه میشم و مادری در حال آشپزی کردن...!

 

الهی من فدات بشم که شما اینقده کنجکاو نباشی...بیرون چه خبره مامانی؟؟

(اینجا مشهده و اولین سفر پسرطلای مامی) 

 

الهی من فدای تو که اینقد ناز ژست نگیری گل آقای مامانی.

درد و بلات به جون مامان

 

ای باباااااااااااااااااااا

یه شیشه دارم می خورما اینم عکس گرفتن داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اصلا نمیذارم عکس بگیری مامانی

     کنترل قد و وزن قبل از واکسن دوماهگی پسرک نازنینم

مامان فدای تو و این گریه کردنات...

کی اذیت کرده نفس منو؟

گریه کردناتم شیرینه...

شما خیلی آروم و راحت اینجوری خوابیده بودی

 

ک من رفتم و برگشتم این جوری شدی...

 

خیلی جالب بود بود برام که حالتت به هم نخورده بود اما اومده بودی پایین تر...

****************************************************

یه روز جمعه که تو و بابایی تا ساعت 11و نیم خواب بودین بعد ک بیدار شدین و کلی باهم سه نفری گفتیم و خندیدیم و من رفتم که آب برنج رو بذارم و ی ده دقیقه طول کشید کارم...

وقتی برگشتم با این صحنه مواجه شدم!!!!!!!!!!!!!!!

ساعت هم 12و نیم بودا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

احسنت به توانایی بالای شما و باباییخندونک

اینقد از این صحنه ها دیدم که حد داره...

 

یه هفته ای شده بود که کار من و شما عصرا این بود که بیایم و روی تخت توی حیاط بشینیم و شما با همین حالت خیره بشی به درختا و سبزی های تو باغچه و کلی کیف کنی

الهی قربونت برم جیگرطلا ک مث مامانی عاشق طبیعتی

اینجاهم دایی جونت از بیرون اومد و اول هم اومد سراغ گل پسرم  و یه کلاه گشاد گذاشت سرت و شما هم کلی با این کلاه حال کردی....

اینم سلام نظامی آقا پسر نازنینم به آقا پلیسه که عشق ماست و مارو کلی دوست داره

اینم مال اون زمانی که خعلی کوشولو بودی

 منم تو آسمونا سیر می کردم که پسرم چه بزرگ شده

(گوشه اتاق پذیرایی خونه مامانم)

اینجا هم دوروزگی عمر و جون مامانی توی بیمارستانه

پسرکم گرمش شده

پسندها (5)

نظرات (11)

مهزاد مامان عرفان
23 تیر 93 13:55
ماشالله به پسرمون. عزیزم خیلی خوب پیشرفت می کنی و خیلی ماه شدی. مامانی برای پسرمون اسفند دود می کنی؟
مامان جوجه ها
پاسخ
زنده باشی مرسی حتما
الهه مامان سلما
23 تیر 93 14:12
سلام دوست خوبم من شما رو لینک کردم، البته با اجازه، تا بیشتر بهتون سر بزنم خوشحال میشم وبلاگ سلما رو هم لینک کنید. انشاالله سر فرصت همه ی پست های پسرخوشمزتو میخونم
مامان جوجه ها
پاسخ
با افتخار لینک شدی... ممنونم
مامان آویسا
23 تیر 93 20:33
عزيزم هر روز ناز تر از قبل ميشه اگه واقعا ايقده خوش خواب حتما ماشالله داره واقعا برات خوشحالم كه پسرك كوليك نداره چون خيلي سخته خيلي
مامان جوجه ها
پاسخ
پسرک خوش خواب نیست زیاد باباییش توانایی بالایی داره ماشالابه بابا
مامان الیار
24 تیر 93 0:23
امیر علی نازم دو ماهگیت مبارک. ماشالله خیلی بزرگ شدی روز به روز شیرینتر می شی. بوووووووس
مامان جوجه ها
پاسخ
مرسی عزیزم لطف داری
الهه مامان سلما
25 تیر 93 18:15
ای جانم امیرعلی خوشمزه... من که عاشق اون عکسش شدم که شیشه دستش بود، ماشالا چه زود بزرگ میشن
مرجان(مامان نگاری)
27 تیر 93 1:46
سلام الهی گل پسر خوشکلتو خدا واست حفظ کنه پستا تو خوندم عزیزم وای دلم لرزید منم قرا 4 روز دیگه نگارمو ببرم واکسن دو ماهگیشو بزنم خدا کنه اذیت نشه برامون دعا کن مامان امیرعلی گلی من لینکتون میکنم بازم بیا پیشمون
دایی امیر
31 تیر 93 4:55
سلام دایی جان حالت خوبه وضعیت رشد چه طور پیش میره عزیز؟؟ 1000ماشاالله خوب خوشکلی... انشا الله که صحیح و سالم زیر سایه پدر و مادر عزیز خودت بزرگ بشی..کاری نداری نفس جون...فعلا خداحافظ
عطی
5 مرداد 93 20:23
ماشالله به این گل پسر . خدا حفظش کنه براتون . ممنون که به برسام سر زدید ایشالا همه نی نی ها سالم و صالح باشند ....
مامان نیایش
9 مرداد 93 9:33
عزیزم امیر جون رو خدا حفظ کنه پسر نازی داری.چقدر سخته هم درس هم بچه داری.ایشالا موفق باشی
رزماری
14 مرداد 93 9:05
زنده باشه ایشالا . خدا براتون حفظش کنه
sara
27 مرداد 93 0:47
ey jan che mashala bozorg shode ,dg shode marde ko0chak chera bazi pstat ramz daran ?