اولین خرابکاری شما+ اولین حموم دو نفری
چه سلامی چه علیکی؟
واقعا ازت انتظار نداشتم مامانی
پوشکتو عوض کردم و به قول بابایی گفتم ی حالی بهت بدم و زودی پوشکت نکنم...
رفتم مسواک زدم و برگشتم با چنان صحنه ای مواجه شدم که نگوووووووووووووو
داشتم واقعا عصبانی نگاه به خودت و هنری که زدی بودی می کردم که دیدم بسیار بسیار غضبناک داری نگام می کنی
ببخشیدا مامان جون نکنه من تو اتاق شما کاری کردم؟
خلاصه که بردمت حموم!!!!!
تنها!!!!!!!!
همه وسایل مورد نیاز رو گذاشتم دم دستم و شروع کردم به شستنت...
و یک کلمه هم تو حموم با هم حرف نزدیم چون همش داشتم واست سوره می خوندم و ایه الکرسی ک موقع لباس پوشیدنت که دست تنهام سرما نخوری ی وقت یا گوش درد نگیری خدای نکرده...
ولی خودمونیم مامانی چه همه سوره بلد بودم و خبر نداشتم
خدارو صد هزار مرتبه شکر من همیشه محض احتیاط ی پتوی مسافرتی زیرت پهن دارم و بعد هم ی تشکچه تعویض...
اما بازم شما حق نداشتی تا همین حد هم گند بزنی ب زندگیم
کلافه ام مامانی
فقط بچه ام فقط سرما نخوره خدای مهربون...
حموم دو نفری هم خیلی سخت نبود
در ضمن نبینم دوباره اونجوری نگام کنی آقا پسر