امیرعلی جونمامیرعلی جونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
باهم بودنمونباهم بودنمون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
حانیه جونمحانیه جونم، تا این لحظه: 9 سال و 17 روز سن داره

عمارت با شکوه عشق را پسرم ساخت

چهارمین سفر امیر علی جونم

1393/12/3 11:44
نویسنده : مامان جوجه ها
531 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل پسر خوشکل مامانکه از صبح هنوز خوابه نفسکم....

خوابت آروم مامانی...

اومدم از چهارمین سفرت بگم

یه سفر کوتاه دو سه روزه به مشهد مقدس...آرام همراه با بابا و مامان منمحبت

که شما برای اولین بار تو عمرت سرما خوردی اونم شدیدغمگین

مشهد هم هوا حسابی سرد و بارونی بود این مدت و ما نشد اونجوری که دلمون می خواست بگردیم...

و کلی مراعات شمارو می کردیم که بدتر نشی...محبت

دو بار رفتیم حرم که ی بارش رو شما با بابایی رفتی و ضریح مطهر رو بوسیدی

اما مثل سفرای قبلی تو ماشین کلی اذیت کردی و همش گریه می کردی و کلا با ماشین نمیسازی...خطا

البته در یک صورت خیلی آروم بودی تو ماشینتعجب

که رو پای بابایی باشی و پشت فرمون!!! جدیدا که بابایی رو هم نمیذاری فرمون رو بگیره و دستاشو می زنی کنار و اگه بگیره جیغ می کشیسکوت

که این با شلوغی مشهد و جاده و بارون و اینا اصلا به صلاح نبود! و ترحیج میدادیم شما عقب باشی و مارو اذیت کنی ....

راستی کلی هم واسه شما و خواهریت خرید کردیم

ایشالا به سلامتی تنتون کنی عزیزای منمحبت شما با بابایی می رفتی دور می زدی و اسباب بازی می خریدین و من و مامانمم هم تو پوشاک فروشی ها بودیم فقط گهگاهی بابایی رو صدا می زدیم که بیاد و لباسارو اندازه ات کنیمزیبا

دست بابایی هم درد نکنه بابت اسباب بازی های نازی که واسه پسرم خریده...

خدا برکت بده به مال و جونشمحبت

اینم یه چند تا عکس از پسرک نازم...

اینجا گل پسری در حال پرو کفشه و منتظره خانومه شماره پاشو بیاره....راضی

"کفش عیدی یکسالگی پسرم"

اینجا هم مامانم مارو گذاشته و رفته زیارت...

پدر و پسر در حال خوندن زیارت نامه. خدا قبول کنه ایشالاآرام

این هم سری اولی که رفتیم حرم که پسرک ی ذره حال نداره...موهاشو ببین زیر کلاه چی شده....زیبا

این هم که اخرشب جمعه است و مارسیدیم خونه مون.فدای این پسرک مظلوم برم منبغل

اینجا هم که کلی سرگرم شدی با این چندتا کتاب کوچیک...

 

عشق مامانی تو این سفر ده ماه و شش روز سن داشت

پسندها (4)

نظرات (9)

مامان الیار
3 اسفند 93 13:56
عزیزم زیارتتون قبول.انشالله زیارت حج.امیرعلی جونم خریدای عیدت هم مبارکت باشه عسلم. برای دخمل تو راهمون هم لباساش مبارک باشه.امیدوارم به سلامتی بدنیا بیاد عزیزم.
الهه مامان سلما
4 اسفند 93 13:01
زیارتتون قبول دوستم هزار ماشالا ب امیرعلی عزیزم..تنش سلامت انشالا
مامان خانمی
4 اسفند 93 13:14
زیارتت قبول امیرعلی جون
مينا مامان اميرعلي
6 اسفند 93 10:30
سلام اميرعلي جون...زيارت قبول گل پسر ايشالله كه سرماخوردگيت بهتر شده عزيزم كفشهاي عيدت هم مبارك
مامان اعظم
6 اسفند 93 11:04
سلام مامان امیرعلی عزیز زیارت قبول. ان شالله که همیشه سالم باشید. آخی امیرعلی سرماخوردگیش خوب شد؟
مامان اعظم
6 اسفند 93 11:05
سوغاتی هاتون هم مبارک باشه. هم لباسای امیرعلی کوچولو و هم آبجی نازش که تو دل مامانشه راستی مامان امیر اگر تونستی عکسای سیسمونی دخملی رو بذار تا ما هم ذوق کنیم
مامان اعظم
6 اسفند 93 11:06
امیر علی ای شیطون بلا پس تو ماشین اذیت مامانی و بابایی می کردی و می خواستی خودت راننده باشی
مامان اعظم
6 اسفند 93 19:48
خب خد رو شکر البته کار درستی می کنی که بیرونش نمی بری تا کاملا خوب بشه
مامان طیبه
8 اسفند 93 1:39
زیارتتون قبول باشه گلم ایشالله همیشه به سفروخوش گذرونی. امیرعلی جون لباسای نو مبارک باشه بووووووووس